با این حال، قضات، دادستان ها و وکلا نیز اغلب در معرض انواع دیگر آزار و اذیت قرار می گیرند. این وکلا به دلیل تمایل خود برای دفاع از پرونده های مربوط به موضوع حساس حقوق زنان، با ارعاب و خشونت مواجه می شوند که گاه منجر به مرگ می شود. تهدیدها و حملاتی که در بالا توضیح داده شد نه تنها توسط مقامات دولتی انجام می شود، بلکه اغلب توسط افراد خصوصی، به طور مستقل یا با همدستی با ارگان هایی مانند سازمان های جنایی و کارتل های مواد مخدر نیز انجام می شود. بدیهی است، تا زمانی که قضات، دادستان ها و وکلا نتوانند آزادانه، مستقل و بی طرفانه وظایف حرفه ای خود را انجام دهند، و اگر قوه مجریه و قوه مقننه نیز همیشه آمادگی تضمین این استقلال را نداشته باشند، حاکمیت قانون به آرامی اما به طور پیوسته از بین خواهد رفت. همانطور که مشاهده می شود، کل ساختار یک نظم قانون اساسی آزاد و دموکراتیک است که توسط یک قوه قضاییه مستقل و بی طرف، دادستان های مستقل و بی طرف و وکلای مستقل حمایت می شود. موضوع هویت وکلا با موکلانشان توسط گزارشگر ویژه در مورد استقلال قضات و وکلا مورد بررسی قرار گرفته است، که برای مثال در سال 1998 اظهار داشت که او «با نگرانی به افزایش تعداد شکایات در مورد شناسایی وکلا توسط دولت ها می نگرد.
و بدون کمک زیاد وکلا در سرزمین های خوش شانس تر این اتفاق نخواهد افتاد. من تصور می کنم که برخی از این مشاهدات ممکن است به کشورهای دیگر منطقه نیز تعمیم یابد. آنها ممکن است به دادگاه های چین خارج از SAR هنگ کنگ گسترش یابند. اعلامیه اخیر رئیس جدید دادگاه عالی خلق، آقای شیائو یانگ، مبنی بر اینکه دادگاه های آینده در چین برای عموم و رسانه ها باز خواهند بود، قابل استقبال است. بررسی دقیق و پاسخگویی واقعی به مردم و منتقدان آگاه باعث افزایش تقاضا برای استقلال قضایی خواهد شد. موارد بدنام باعث افزایش تقاضای عمومی خواهد شد که در نهایت باید توسط شهروندانی که به طور فزاینده ای از حقوق اساسی آگاه هستند، از جمله آنچه در ماده 14.1 وجود دارد، ارضا شود.
از نظر درجه تابع افسر دعوت بودند و در سلسله فرماندهی او قرار داشتند، تردیدهای آقای فایندلی در مورد استقلال و بی طرفی دادگاه به طور عینی قابل توجیه است». برخلاف اصل ثابت شده بود که قدرت صدور تصمیم الزام آور که ممکن است توسط یک غیرقضایی تغییر نکند. اقتدار ذاتی مفهوم «دادگاه» است و همچنین میتواند به عنوان جزئی از «استقلال» مورد نیاز بند 1 ماده 6 تلقی شود». استقلال و بی طرفی قوه قضائیه، با قوت کامل در مورد دادگاه ها یا دادگاه های نظامی و دیگر دادگاه های ویژه نیز در هنگام محاکمه غیرنظامیان اعمال شود. طبق منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم، دادگاههای نظامی تحت هیچ شرایطی غیرنظامیان را محاکمه نمیکنند و دادگاههای ویژه نباید به پروندههایی رسیدگی کنند که در صلاحیت دادگاههای عادی حقوقی است.
خدمات
اگرچه ممکن است برخی از کشورها هنوز هیچ یک از این معاهدات حقوق بشری را تصویب نکرده یا به آن ملحق نشده باشند، اما همچنان به قواعد عرفی حقوق بینالملل و همچنین اصول کلی حقوقی که اصل قوه قضاییه مستقل و بیطرف عموماً مربوط به آن است، پایبند هستند. بنابراین، آنها همچنین به اصول اساسی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ملزم هستند، که در ماده 10 آن مقرر میدارد: «هر کس با مساوات کامل حق دارد از یک دادرسی عادلانه و علنی توسط یک دادگاه مستقل و بیطرف، در تصمیمگیری، برخوردار باشد. از جمله رئیس جمهور، "مستقیما یا در نهایت تحت فرمان او بودند".
درباره دادگاه های فدرال
دادگاه یا دادگاه بیطرف، و هدف این بخش، تحلیل معنای اصطلاحات «مستقل» و «بیطرف» در پرتو رویه قضایی ارگانهای نظارت بینالمللی ذیصلاح است. در حالی که این معاهدات به گونه ای که تفسیر می شوند همه مشکلات ناشی از مفهوم استقلال قوه قضائیه را حل نمی کنند، اما تعدادی از شفاف سازی های اساسی را ارائه می دهند. از مهمترین معاهدات، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در ماده 14 خود بیان میکند که «همه افراد در برابر دادگاهها و دادگاهها برابر خواهند بود» و همچنین «در تعیین هر گونه اتهام جنایی علیه او یا او. یا خاص ثانیاً، ماده 7 منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم مقرر می دارد که «هر فردی حق دارد که آرمان او شنیده شود»، حقی که به ویژه شامل «حق بی گناه فرض شدن تا زمانی که مجرمیت او ثابت شود» است. دادگاه یا دادگاه صالح» و همچنین «حق محاکمه در مدت معقول توسط دادگاه یا دادگاه بی طرف».
با این حال، بسیاری از کشورها نمونه های مشابهی را ثبت می کنند که در آن بزرگان و قدرتمندان، صاحب نظران و ثروتمندان با تصمیم قضایی در معرض حاکمیت قانون قرار گرفته اند که در دادگاه های مستقل توضیح داده شده است. در کشور خود من، دادگاه عالی استرالیا در طول قرن گذشته بارها و بارها تعادل تعیین شده توسط قانون را حفظ کرده، از قانون اساسی حمایت کرده و از اصول اساسی در برابر خواست دولت ها و پارلمان های منتخب دفاع کرده است.
لطفاً جهت دسترسی به لیست بهترین وکیل کلیک کنید
در سال 1951، تلاش برای انحلال حزب کمونیست و محروم کردن کمونیست ها از حقوق اولیه را خلاف قانون اساسی اعلام کرد. در سال 1992 قانون بسیار قبلی برای حمایت از حقوق بومیان استرالیا در سرزمینشان را لغو کرد. در سال 1996 به این نتیجه رسید که چنین حقوقی لزوماً با اعطای اجاره نامه های شبانی که حدود نیمی از سرزمین قاره استرالیا را پوشش می دهد، از بین نمی رود.
بسیاری از آنچه من گفتم به مشکلات جوامع توسعه یافته با سنت های طولانی استقلال قضایی و قوانین قوی و فرهنگ قوی حمایت کننده از اصول در ماده 14.1 پرداخته است. کشورهای دیگر، همانطور که می دانیم، مشکلات بسیار اساسی تری دارند. در خدمت خود برای سازمان ملل متحد در کامبوج، دشواری تضمین استقلال قوه قضاییه را در جامعهای دیدم که در اثر انقلاب، تهاجم، نسلکشی، تهاجم بیشتر و جنگ داخلی در هم شکسته بود. پرداخت ناکافی سنتی از زمان استعمار گفتگو در مورد پرونده ها با وزارت دادگستری. فقدان ساختارهای قانون اساسی برای تعیین یک قوه قضاییه عالی جدید، مستقل از دولت. در مواردی که قضات استثنائاً تصمیماتی علیه دولت گرفته اند، بنا بر گزارش ها به دستور وزیر دادگستری تعلیق شده اند.
قضات افسران دولتی هستند که برای ریاست دادگاه دادگستری، تفسیر و اجرای قوانین کانادا منصوب می شوند. آنها مسئول قضاوت در مورد اختلافات شخصی، حساس، حساس و عاطفی هستند. و برای حل و فصل مسائل عمده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در چارچوب قانونی به وجود می آیند. به این ترتیب، قوه قضاییه به شکل گیری بافت اجتماعی حاکم بر زندگی روزمره کمک می کند. جانشین من به عنوان نماینده ویژه حقوق بشر، مانند من، بر اهمیت مرکزی یک قوه قضاییه مستقل برای احیای حقوق بشر در کامبوج تاکید کرده است.
فرموله کردن کلیات دقیق که همه کشورهای دارای مشاغل حقوقی متعدد را پوشش دهد دشوار است زیرا هر کشور به طور سنتی روش خاص خود را برای تقسیم کار حقوقی بین انواع مختلف متخصصان حقوقی خود داشته است. ماده 14.1 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی حقوق بشر در همه جا با همه دولت ها و افراد صحبت می کند. این نه تنها یک آرزو، بلکه یک اصل از حقوق بینالملل حقوق بشر را مطرح میکند.
ارگان صالح، مستقل و بیطرف که باید - یا باید توسط - یک مقام مستقل از قوه مجریه کنترل شود. بحث در مورد پرونده موکل در برابر یک قاضی یا هیئت منصفه در یک دادگاه حقوقی، استان سنتی وکیل دادگستری در انگلستان و استرالیا، و وکلا در برخی از حوزه های قضایی قانون مدنی است. با این حال، مرز بین وکلا و وکلای دادگستری تکامل یافته است. امروزه در انگلستان، انحصار وکلا فقط دادگاههای استیناف را شامل میشود و وکلای دادگستری باید مستقیماً با وکلا در بسیاری از دادگاههای محاکمه رقابت کنند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت وکیل سرا بازدید نمایید
مزیت رژیم اخیر این است که وکلا با آداب و رسوم و رویه های دادگاه آشنا هستند و سیستم حقوقی را برای همه دست اندرکاران کارآمدتر می کند. احزاب بدون نمایندگی اغلب به اعتبار بیتجربهشان آسیب میرسانند یا دادگاه را کند میکنند. قانون و خط مشی عمومی، زیرا قضات باید حداقل مقداری از صلاحدید را در تصمیم گیری در مورد اینکه کدام دعاوی دعوی از نظر قانونی صحیح است یا در غیر این صورت مناسب تر است، اعمال کنند. قانونگذاری و سیاستگذاری توسط دادگاهها زمانی آشکار میشود که دادگاههای عالی ملی قدرتمند (مانند دادگاههای ایالات متحده، آلمان و هند) از قدرت بازبینی قضایی خود برای مغایرت قوانین یا اقدامات عمده دولت استفاده میکنند. با این حال، زمانی که قوه قضائیه بهعنوان مجری رفتار میکنند، حتی زمانی که آنها صرفاً توافقنامههایی را که خارج از دادگاه به دست آمدهاند، تأیید میکنند، ممکن است رخ دهند. همدردی با کارگران قوانین رسمی که حضانت فرزند یا تسویه حساب مالی در پرونده های طلاق را تنظیم می کند، می تواند به طور مشابه در طول زمان تغییر کند، زیرا هیئت منصفه دعاوی اصحاب دعوا را به روش های مداوم رسیدگی می کند.
چنین ناامنی ممکن است قضات را در معرض فشارهای نامناسب بیرونی قرار دهد. دستمزد ناکافی همچنین ممکن است تهدیدی برای استقلال قضات باشد، زیرا برای مثال ممکن است آنها را در معرض فساد قرار دهد. علاوه بر این، استقلال قضات، دادستان ها و وکلای دادگستری اغلب با امتناع قوه مجریه از اجازه دادن به آنها برای سازماندهی آزادانه در انجمن های حرفه ای تهدید می شود. به عنوان مثال، در مواردی که قوه مجریه برای وکلا مجوز صادر می کند و آنها را ملزم به انجام حرفه خود به عنوان اعضای سازمان های حرفه ای دولتی می کند، آنها نمی توانند به طور مستقل کار خود را انجام دهند.
در کشورهایی مانند ایالات متحده، که حرفه های حقوقی را با هم ترکیب کرده اند، وکلای محاکمه ای وجود دارند که در رسیدگی به پرونده ها در دادگاه تخصص دارند، اما وکلای دادگستری مانند وکلا انحصار قانونی ندارند. در برخی کشورها، اصحاب دعوا این امکان را دارند که به نفع خود یا از جانب خود بحث کنند. معمول است که اصحاب دعوا در دادگاه های خاصی مانند دادگاه های دعاوی کوچک بدون وکالت ظاهر شوند. در واقع، بسیاری از این دادگاهها به وکلا اجازه نمیدهند که به جای موکلان خود صحبت کنند تا برای همه شرکتکنندگان در یک پرونده کوچک صرفهجویی کنند. در کشورهای دیگر، مانند ونزوئلا، هیچ کس نمیتواند در برابر قاضی حاضر شود مگر اینکه وکیل مدافع او باشد.
هر کس قبل از لازم الاجرا شدن این قانون پس از سه سال تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه یا پس از سه سال آموزش در خدمت وظیفه عمومی با گذراندن امتحانات مقرر قانونی واجد شرایط خدمات عالی اداری شده باشد، می تواند به عنوان قاضی در این قانون منصوب شود. صلاحیت دادگاه های قانون اساسی، دادگاه های اداری و دادگاه های اجتماعی پس از لازم الاجرا شدن این قانون. در اکثر کشورهای قانون مدنی، وکلا به طور کلی آموزش حقوقی خود را بر اساس تخصص انتخابی خود ساختار می دهند. مرزهای بین انواع مختلف وکلا به دقت تعریف شده و به سختی قابل عبور است. پس از کسب مدرک حقوق، تحرک شغلی ممکن است به شدت محدود شود. به عنوان مثال، برخلاف همتایان آمریکایی خود، نمونه جالب دیگر فرانسه است، جایی که در بیشتر قرن بیستم، همه مقامات قضایی فارغ التحصیل یک مدرسه حرفه ای نخبگان برای قضات بودند.