در واقع، بسیاری از این دادگاهها به وکلا اجازه نمیدهند که به جای موکلان خود صحبت کنند تا برای همه شرکتکنندگان در یک پرونده کوچک صرفهجویی کنند. در کشورهای دیگر، مانند ونزوئلا، هیچ کس نمیتواند در برابر قاضی حاضر شود مگر اینکه وکیل مدافع او باشد. مزیت رژیم اخیر این است که وکلا با آداب و رسوم و رویه های دادگاه آشنا هستند و سیستم حقوقی را برای همه دست اندرکاران کارآمدتر می کند.
وکیل دادگستری
در تاریخ طولانی این حرفه، وکلا و قضات برجسته تعهدات عمومی این حرفه را برای باز کردن مسیرهای خدمات حقوقی برای افراد نسبتاً فقیر به رسمیت شناخته و به طور پراکنده به آن عمل کرده اند. آنها مکرراً اذعان کرده اند که آرمان حاکمیت قانون مستلزم دسترسی همگانی به عدالت است. لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره حقوقی عدم تمکین به سایت ما مراجعه نمایید ایدهآلهای این حرفه، برخی از اعضای استثنایی آن را برانگیخته است تا مشاغل خود را وقف خدمت و ارتقای خدمات به مشتریان فقیر یا نامحبوب کنند. آن آرمانها و نمونههای قهرمانانه آنها هنوز هم باعث میشود که دانشجویان به دانشکدههای حقوق مراجعه کنند و یک بار در عمل، به دنبال فرصتهایی برای کار حرفهای یا خدمات خیریه یا دولتی باشند. خدمات «کل نگر» که میانجیگری و مصالحه را بر خصومت گرایی در پرونده های خانوادگی ترجیح می دهند. پروندههای آسیبهای شخصی اکنون، مانند ایالات متحده، از طریق هزینههای احتمالی تأمین میشوند.
امروزه در انگلستان، انحصار وکلا فقط دادگاههای استیناف را شامل میشود و وکلای دادگستری باید مستقیماً با وکلا در بسیاری از دادگاههای محاکمه رقابت کنند. در کشورهایی مانند ایالات متحده، که حرفه های حقوقی را با هم ترکیب کرده اند، وکلای محاکمه ای وجود دارند که در رسیدگی به پرونده ها در دادگاه تخصص دارند، اما وکلای دادگستری مانند وکلا انحصار قانونی ندارند. در برخی کشورها، اصحاب دعوا این امکان را دارند که به نفع خود یا از جانب خود بحث کنند. معمول است که اصحاب دعوا در دادگاه های خاصی مانند دادگاه های دعاوی کوچک بدون وکالت ظاهر شوند.
به ویژه، آنها حق دارند در بحث عمومی در مورد مسائل مربوط به قانون، اجرای عدالت و ترویج و حمایت از حقوق بشر شرکت کنند و به سازمانهای محلی، ملی یا بینالمللی بپیوندند یا تشکیل دهند و در جلسات آنها شرکت کنند. محدودیت های حرفه ای به دلیل اقدام قانونی یا عضویت آنها در یک سازمان قانونی. در اعمال این حقوق، وکلا باید همواره بر اساس قانون و معیارهای شناخته شده و اخلاق حرفه وکالت رفتار کنند. سایر حوزه های قضایی، بر اساس قانون، سنت، یا حکم دادگاه، چنین اختیاراتی را به انجمن حرفه ای که همه وکلا باید به آن تعلق داشته باشند، اعطا کرده اند. در ایالات متحده، چنین انجمن هایی به عنوان کانون های وکلای اجباری، یکپارچه یا یکپارچه شناخته می شوند. در کشورهای مشترک المنافع، سازمان های مشابه به عنوان مسافرخانه های دادگاه، شوراهای وکلا یا انجمن های حقوقی شناخته می شوند.
احزاب بدون نمایندگی اغلب به اعتبار بیتجربهشان آسیب میرسانند یا دادگاه را کند میکنند. شایان ذکر است، انگلستان، مادر حوزه های قضایی کامن لا، از قرون وسطی با پیچیدگی مشابهی در حرفه های حقوقی خود ظهور کرد، اما سپس در قرن نوزدهم به یک تقسیم بندی واحد بین وکلا و وکیل تبدیل شد. این دو نوع همیشه در انحصار وکالت نبودند، زیرا با دفاتر اسناد رسمی قانون مدنی همزیستی داشتند.
باید تدابیر ویژه ای را برای ایجاد فرصت برای ورود نامزدهای این گروه ها به حرفه وکالت و اطمینان از دریافت آموزش های متناسب با نیاز گروه های خود اتخاذ کنند. قضات، دادستان ها، کانون های وکلای دادگستری، و سایر متخصصان حقوقی شرکای طبیعی دادگاه هستند و نقش مهمی در ارائه اطلاعات دقیق در مورد وظایف و فعالیت های دادگاه و جلب علاقه به کار دیوان دارند. این شرکا می توانند بر تصمیم گیرندگان و افکار عمومی تأثیر بگذارند، اجرای اساسنامه رم را پیش ببرند و به توسعه حقوق کیفری بین المللی کمک کنند. انجمنهای حرفهای وکلا باید با دولتها همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که همه به خدمات حقوقی دسترسی مؤثر و برابر دارند و وکلا میتوانند بدون دخالت نادرست به موکلان خود مطابق با قانون و استانداردهای حرفهای و اخلاقیات شناختهشده مشاوره و کمک کنند.
این مقاله تاریخچه دسترسی به عدالت - عمدتاً عدالت مدنی، با یادداشتی کوتاه در مورد دفاع کیفری - و نقش وکلا و حرفه های حقوقی سازمان یافته در ترویج و محدود کردن این دسترسی را بررسی می کند. به طور سنتی، دسترسی به عدالت حداقل به معنای ظرفیت مؤثر برای طرح دعاوی به دادگاه یا دفاع از خود در برابر چنین ادعاهایی است. اگرچه بسیاری از دادگاهها به طرفین اجازه وکالت میدهند، واضح است که دسترسی مؤثر معمولاً مستلزم خدمات یک وکیل صالح است، زیرا حقوق وکلا در دادگاهها و مهارتها و تجربهای که از آن عمل به دست میآید انحصار دارند.
وکلای دادگستری، تحت رهبری کانون های وکلای جدید ملی و محلی، به دنبال ارتقای استانداردهای حرفه ای خود با الزامات جدید آموزشی و آزمون وکالت بودند. در میان وکلا، رجینالد هبر اسمیت از بوستون با گزارش بنیاد کارنگی در مورد عدالت و فقرا به برجستهترین مدافع کمکهای حقوقی تبدیل شد. اسمیت معتقد بود که ارائه وکیل برای فقرا و افراد با امکانات متوسط ??یکی از الزامات اساسی عدالت است که حرفه وکالت به جای واگذاری امور خیریه، موظف به تامین آن است. بحث در مورد پرونده موکل در برابر یک قاضی یا هیئت منصفه در یک دادگاه حقوقی، استان سنتی وکیل دادگستری در انگلستان و استرالیا، و وکلا در برخی از حوزه های قضایی قانون مدنی است.
با این حال، هزینههای دعوی قضایی بسیار زیاد است - در هزینههای دادگاه، هزینههای اداری، هزینههای شهود، و حق الزحمه وکلا - به گونهای که حتی طرفهای طبقه متوسط ??نیز از استفاده از دادگاه برای معاملات عادی منع میشوند، مگر اینکه بتوانند از دادگاه استفاده کنند. به تأمین مالی از منابع دیگری مانند هزینه های احتمالی و جوایز حق الوکاله پرداخت شده توسط طرف مخالف یا خدمات حقوقی یارانه ای دولتی. در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای قانون مدنی، یک سنت وجود داشته است که وظایف حقوقی بسیاری را به انواع سردفترها، منشی ها و متصدیان قانون مدنی می دهند. این کشورها «وکیل» به معنای آمریکایی ندارند، تا آنجا که این اصطلاح به یک نوع ارائه دهنده خدمات حقوقی همه منظوره اشاره دارد. بلکه حرفه وکالت آنها متشکل از تعداد زیادی از انواع مختلف افراد آموزش دیده وکالت، معروف به حقوقدان است که برخی از آنها وکلا هستند و مجوز فعالیت در دادگاه ها را دارند. فرموله کردن کلیات دقیق که همه کشورهای دارای مشاغل حقوقی متعدد را پوشش دهد دشوار است زیرا هر کشور به طور سنتی روش خاص خود را برای تقسیم کار حقوقی بین انواع مختلف متخصصان حقوقی خود داشته است.
در کشورهای قانون مدنی، سازمانهای مشابه به عنوان احکام وکلای دادگستری، اتاقهای وکلای دادگستری، دانشکدههای وکلای دادگستری، دانشکدههای وکلا یا نامهای مشابه شناخته میشوند. به طور کلی، غیر عضوی که در حال وکالت گرفتار می شود ممکن است مسئول جرم فعالیت غیرمجاز وکالت باشد. در عمل، مراجع قانونی از حق خود برای تعیین اینکه چه کسی به عنوان وکیل شناخته می شود استفاده می کنند.
دستیار مدافع عمومی فدرال
برخی از حوزه های قضایی دارای دو نوع وکیل، وکیل و وکیل هستند، در حالی که برخی دیگر این دو را ترکیب می کنند. وکیل وکیلی است که برای تنظیم پرونده ها و مشاوره در مورد موضوعات حقوقی آموزش دیده است و می تواند وکالت افراد را در دادگاه های بدوی داشته باشد. هم وکیل دادگستری و هم وکیل دادگستری را گذرانده اند و آموزش های عملی لازم را گذرانده اند. با این حال، در حوزههایی که حرفهای تقسیمبندی میشود، فقط وکلای دادگستری به عنوان اعضای کانونهای وکلای مربوطه خود پذیرفته میشوند. در کشورهایی که گروه ها، جوامع یا مناطقی وجود دارند که نیازهای آنها به خدمات حقوقی برآورده نشده است، به ویژه در جایی که این گروه ها دارای فرهنگ، سنت یا زبان متمایز هستند یا قربانی تبعیض های گذشته شده اند، دولت ها، انجمن های حرفه ای وکلا و مؤسسات آموزشی.
سازمان مشاغل حقوقی: وکلا
در اکثر کشورهای قانون مدنی، وکلا به طور کلی آموزش حقوقی خود را بر اساس تخصص انتخابی خود ساختار می دهند. به عنوان مثال، برخلاف همتایان آمریکایی خود، نمونه جالب دیگر فرانسه است، جایی که در بیشتر قرن بیستم، همه مقامات قضایی فارغ التحصیل یک مدرسه حرفه ای نخبگان برای قضات بودند. اگرچه قوه قضاییه فرانسه آزمایش مدل انگلیسی-آمریکایی انتصاب قضات از وکلای کارکشته را آغاز کرده است، اما معدود وکلایی که در واقع از این طریق به دادگاه پیوسته اند، توسط همکارانشان که مسیر سنتی را برای رسیدن به مقام قضایی در پیش گرفته اند، با تحقیر نگاه می کنند. کار به عنوان وکیل شامل استفاده عملی از تئوری ها و دانش حقوقی انتزاعی برای حل مشکلات فردی خاص، یا برای پیشبرد منافع کسانی است که وکلا را برای انجام خدمات حقوقی استخدام می کنند.
مانند خدمات حقوقی فدرال، موفقیت های این استراتژی های حقوقی به نمایندگی از جنبش های اجتماعی الهام بخش تلاش هایی برای فلج کردن وکلا و سازمان های حقوقی است که در آنها کار می کنند. در دوران حقوق مدنی پس از براون علیه هیئت آموزش و پرورش، کرم وکلا در جنوب با مقامات کار کرد تا وکلای منافع عمومی را که ادعاهایی برای به چالش کشیدن جداسازی نژادی و دفاع از معترضان در برابر دستگیری و پیگرد قانونی داشتند، سرکوب کنند. جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت وکیل نادری بازدید نمایید در قرن گذشته، حرفه های حقوقی، دولت ها و ارائه دهندگان خیریه گام های کوچک و جزئی برای دسترسی به فرآیندهای حقوقی و مشاوره حقوقی برای افرادی که در غیر این صورت توانایی پرداخت آنها را نداشتند، برداشته اند. آنها همچنین در مواردی اقدام به محدود کردن دسترسی افراد فقیر و ناتوان به قانون کرده اند. علیرغم لفاظیهای الهامبخش - و مدلها و نمونههای الهامبخشتر - که وکلای آمریکایی از آنها برای اجرای تعهد خود به عدالت برابر برای همه استفاده میکنند، آنها عموماً در خدمت منافع خود در برابر عموم مردم، بهویژه فقرا و افراد فقیر هستند. آنها به بهترین وجه به ثروتمندان و قدرتمندان خدمت می کنند، به برخی از مشتریان و منافع طبقه متوسط ??خدمت می کنند تا جایی که کارمزدهای کافی ایجاد می کند، و به استثنای استثنائات قابل توجه، یا به صورت حداقلی یا اصلاً به بقیه خدمات نمی دهند.
از سال 2000، کنترل بر ارائهدهندگان تشدید شده است، رفاه و حقوق مشتریان کاملاً تابع نگرانیهای بودجهای است، ممیزی کیفیت کنار گذاشته میشود و نحوه برخورد با حجم پروندههای انفجاری را به ارائهدهندگان واگذار میکند. در ابتدا، آنها از برخی اصلاحات که امتیازات سنتی آنها را هدف قرار می داد، مانند انحصار وکلا در حقوق مخاطبان در دادگاه ها، و انحصار وکلا در شیوه های انتقال، خشمگین شدند. با این حال، اخیراً، وکلا و قضات در اعتراض به کاهش حقوق قانونی تجمع کرده اند. بودجه خدمات و تلاش برای حفاظت از ارزش های حاکمیت قانون در یک سیستم کنترل های اداری. در موج حرفه ای شدن اوایل قرن بیستم، مددکاری اجتماعی به عنوان یک حرفه معتبر شناخته شده ظاهر شد.