از آنجایی که یک مؤلفه ژنتیکی واضح در توانایی های شناختی عمومی (دیری و همکاران، 2006) و شخصیت (متیو و همکاران، 2003) وجود دارد، بعید است تفاوت های فردی در این زمینه ها صرفاً نتیجه یک عامل محیطی مانند موسیقی باشد. یک موضوع در مطالعات روابط بین آموزش موسیقی و پیامدهای شناختی، جهت گیری علیت است. به عنوان مثال، کسانی که مستعد موفقیت در موسیقی هستند ممکن است مستعد نشان دادن تواناییهای شناختی افزایش یافته نسبت به همسالان همسن باشند. روش دیگر، آموزش موسیقی ممکن است باعث افزایش توانایی های شناختی شود.
فعالیت الکتریکی مغز ممکن است در حوزه زمانی به عنوان ERP تجزیه و تحلیل شود، که میانگین زمان قفل شده EEG به یک محرک یا رویداد پاسخ مکرر است. در حالی که تحقیقات فراوانی در رابطه با ERP ها و حافظه کاری وجود دارد (درو و همکاران، 2006؛ یورگیل و گلوب، 2013؛ پینال و همکاران، 2015؛ گتزمن و همکاران، 2018)، بررسی فعلی بر طیفی (زمان-فرکانس) تمرکز دارد. تجزیه و تحلیلهای فرکانس زمانی مختلف را میتوان برای تعیین بزرگی یا قدرت EEG در یک باند فرکانسی معین و همچنین میزان انسجام بین نواحی مختلف قشر مغز استفاده کرد. اگرچه تحلیلهای فرکانس زمانی معمولاً از نظر محاسباتی فشردهتر از روشهای ERP حوزه زمان هستند، مشخص کردن نوسانات قشر مغز و همگامسازی آنها در بررسی فرآیندهای توزیع شده مغز سودمند است.
روانی 98، 457-468. نورونهایی که در فرکانسهای مختلف نوسان میکنند ممکن است با یکدیگر تعامل داشته باشند و سلسلهمراتبی تودرتو را به شیوهای وابسته به زمان تشکیل دهند که در چندین ناحیه مغز قرار دارد. جفت فرکانس متقاطع، یا تعامل باندهای فرکانسی مختلف، ابزار مفیدی در بررسی ژنراتورهای زیربنایی و اتصال عملکردی مرتبط با حافظه کاری است. Furnham، A.، Chamorro-Premuzic، T.، و McDougall، F.
در طول وظایف حافظه کاری فضایی، نوازندگان انسجام گامای افزایشیافتهای را در شبکههای فرونتو-پاریتال (Bhattacharya و همکاران، 2001) و فرونتو-زمانی نشان میدهند. در طول وظایف حافظه کلامی، نوازندگان انسجام تتا درون نیمکره ای را افزایش می دهند (Cheung et al., 2017; Dittinger et al., 2017). تفاوتهای گروهی در انسجام طیفی مکمل یافتههای fMRI است مبنی بر اینکه نوازندگان در طول وظایف حافظه کاری کلامی و صدایی با نواحی مختلف مغز درگیر میشوند، در حالی که غیر موسیقیدانان بدون توجه به وظیفه، همان مناطق را استخدام میکنند (شولز و همکاران، 2011). بنابراین، نوازندگان ممکن است به شبکههای عملکردی قویتر یا جایگزینی که درگیر وظایف حافظه کاری مختلف هستند، تکیه کنند.
روشی برای محاسبه ریاضی امضاهای کلیدی بیاموزید
در یک مطالعه جدیدتر، نوازندگان انسجام گاما را بین نواحی جلویی و زمانی در طول یک کار حافظه کاری فضایی نشان دادند، اما انسجام را در تمام باندهای فرکانسی دیگر در مقایسه با غیر موسیقیدانان کاهش دادند. انسجام افزایش یافته در کل آزمایش مشاهده شد، و بنابراین به شدت محدود به نگهداری حافظه کاری نشد. با این حال، به نظر می رسد که انسجام افزایش یافته مشاهده شده در نوازندگان، واسطه تعاملات قشری مهم برای حافظه فعال است.
در یک مطالعه تجربی دیگر، دانشآموزان کلاس اولی بهطور تصادفی به مدت 1 سال دروس موسیقی یا نمایش در گروههای کوچک یا بدون دروس تدریس شدند. افزایش ضریب هوشی قبل از بعد از آزمون (تقریباً سه امتیاز یا 1/5 SD) برای کودکانی که درس موسیقی میخواندند در مقایسه با سایر کودکان بیشتر بود. انجام تکالیف تصادفی مستلزم ارائه درسهای رایگان بود و تمرین بین درسها حداقل بود (10 تا 15 دقیقه در هفته). به عبارت دیگر، اگرچه طراحی امکان استنباط علّی را فراهم میکرد، اما آموزش بهطور قابل ملاحظهای با هنجار متفاوت بود، زمانی که والدین برای تحصیل موسیقی فرزندانشان پول میپردازند. اول، مطالعات رفتاری در بزرگسالان نشان میدهد که مزایای آموزش موسیقی به حافظه فعال شنیداری محدود نمیشود، بلکه ممکن است به روشهای دیداری یا حسی دیگر نیز گسترش یابد. علاوه بر این، آموزش موسیقی ممکن است به طور انتخابی بر ظرفیت حافظه کاری تأثیر بگذارد تا مدت زمان حافظه کاری.
تقویت شناخت و برای درمان اختلالات عصبی در طول عمر. مهم این است که آموزش موسیقی، یا کاربردهای هدفمند محرک های موسیقی، ممکن است به عنوان مداخلات طبیعی و غیرتهاجمی برای تغییر یا جذب نوسانات عصبی عمل کند. ضربه زدن همراه با ریتم های موسیقی باعث ایجاد حباب مرتبط با ضرب می شود (نوزرادان و همکاران، 2015) و همچنین تغییراتی در شبکه های حسی جسمی عملکردی (Daly et al., 2014) و رفتار (Nozeradan et al., 2016; Crasta et al., 2018) ). نکته مهم، حباب ریتم محدود به حالت شنوایی نیست (Okawa et al., 2017) و می تواند در غیاب یک محرک خارجی رخ دهد.
در حال پخش
با این حال، مطالعات نشان داده اند که گوش دادن یا ضربه زدن به همراه ساختار ریتمیک موسیقی، نوسانات فرکانس پایین مغز را به خود جذب می کند (لاکاتوس و همکاران، 2008؛ بسله و همکاران، 2011).
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت نوافرین بازدید نمایید
به عنوان مثال، گوش دادن غیرفعال به دنباله های موسیقی باعث ایجاد تغییرات در آلفا می شود (Bridwell et al., 2017) و جفت شدن بین محدوده فرکانس دلتا و بتا بالا را افزایش می دهد (Adamos et al., 2018). فهرست های کلماتی که به جای گفتار خوانده می شوند، انسجام آلفا را در نواحی پیشانی دو طرفه افزایش می دهند (Thaut et al., 2005) که از فرآیندهای مرتبط با یادگیری پشتیبانی می کنند (Sato et al., 2018). علاوه بر این، انسجام افزایش یافته به محرک های موسیقی ریتمیک با بهبود حافظه برای محرک های گفتاری بعدی ارتباط دارد (فالک و همکاران، 2017). در یک مطالعه تجربی (Costa-Giomi، 1999)، دانشآموزان کلاس چهارم از خانوادههای با SES پایین به مدت 3 سال در کلاسهای انفرادی پیانو یا بدون درس اختصاص داده شدند. در ابتدا و انتهای مطالعه، دو گروه از نظر تواناییهای کمی، کلامی یا فضایی تفاوتی با هم نداشتند، اگرچه در این مدت فواید کمی برای گروه پیانو وجود داشت.
دیوئل، 2017؛ اوکاوا و همکاران، 2017). چندین نویسنده گزارش کرده اند که رشد حافظه فعال ممکن است به عنوان مکانیزمی برای ظهور توانایی های شناختی و سایر پیامدهای رشدی عمل کند (به کراوس و همکاران، 2012 مراجعه کنید). برای مثال، گزارشهایی از ارتباط بین عملکرد حافظه کاری، آموزش موسیقی یا استعداد، و نتایج رشدی مانند رمزگذاری عصبی گفتار وجود دارد (Strait et al., 2011, 2012; Christiner and Reiterer, 2018; Ireland et al., 2018). و همچنین مهارت های شناختی مرتبط با توانایی های خواندن (بنائی و اهیسار، 2013؛ دژ و همکاران، 2015). برخی از تغییرات مرتبط با سن که به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته اند، در طول ضبط حالت استراحت رخ می دهند. فرکانس آلفای حالت استراحت در طول رشد افزایش می یابد (لیندزلی، 1939؛ استروگانووا و همکاران، 1999؛ مارشال و همکاران، 2002) و در بزرگسالی به اوج خود می رسد (چیانگ و همکاران، 2011) و سپس در افراد مسن کند می شود.
شخصیت، توانایی شناختی و باورها در مورد هوش به عنوان پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی. Degé, F., Wehrum, S., Stark, R., and Schwarzer, G. تأثیر دو سال آموزش موسیقی مدرسه در دوره متوسطه بر حافظه دیداری و شنیداری. روانی 8، 608-623.
هوش، موفقیت، گشودگی به تجربه، و خلاقیت اندازه گیری شده است. تفاوت 36، 913-929. دی فروت، اف.، ون لیوون، ک.، دی بول، ام.، و دی کلرک، بی. تفاوت های جنسی در عملکرد مدرسه به عنوان تابعی از وظیفه شناسی، تخیل و نقش واسطه ای رفتار مشکل.
نتایج مطالعه 2 نشان میدهد که در برخی موارد، شخصیت ممکن است حتی مهمتر از تواناییهای شناختی در پیشبینی احتمال شرکت در کلاسهای موسیقی در وهله اول و سپس ادامه دادن به آموزش موسیقی برای مدت طولانی باشد. نتایج ما همچنین نشان میدهد که عوامل شخصیتی توضیح میدهند که چرا کودکان آموزشدیده موسیقی تمایل به کسب نمرات بالاتری نسبت به همسالان خود دارند، حتی زمانی که تفاوتهای فردی در IQ ثابت باشد. برخلاف این دیدگاه که نوسانات آلفا برای حفظ حافظه در کودکان مهم است، مطالعه دیگری تفاوتی در انسجام آلفا نشان نداد، اما افزایش انسجام تتا را در طول نگهداری در بین کودکان 7 تا 8 ساله نشان داد.
این یافته ها ممکن است توسط تحقیقات آینده در مورد تأثیرات آموزش موسیقی بر جفت فرکانس متقابل در طول حافظه کاری پشتیبانی شود. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد نوسانات عصبی برای شکل گیری حافظه مهم هستند. این بار برای اولین بار در مطالعات طولانی مدت و کوتاه مدت نشان داده شده است که مدل های عصبی برای تشکیل حافظه شامل تغییر فازی در پاسخ های عصبی به ورودی های سیناپسی هستند. Huerta و Lisman گزارش دادند که یک انفجار منفرد از حرکت در اوج فاز تتا LTP را القا می کند، در حالی که حرکت در فرورفتگی ت LTD را القا می کند. نقش تتای هیپوکامپ به طور خاص در مدلهای شکلگیری حافظه جوندگان مورد بررسی قرار گرفته است (Buzsáki و همکاران، 1994)، و به عوامل بین هیپوکامپ و قشر جلوی مغز در انسان توسعه یافته است (Anderson et al., 2010).
اعتبار سنجی مدل پنج عاملی شخصیت در بین ابزارها و ناظران. روانی 52، 81-90.
مطالعات طولی که در آن شرکت کنندگان به طور تصادفی به تمرین موسیقی یا شرایط کنترل اختصاص داده شدند، به وضوح نشان دهنده تأثیر علیت تمرین بر ظرفیت حافظه کاری است (فوجیوکا و همکاران، 2006؛ دژ و شوارتزر، 2017؛ گوو و همکاران، 2018). علاوه بر این، شواهدی برای رابطه دوز-پاسخ بین تمرین موسیقی و حافظه کاری از این دیدگاه حمایت میکند که تمرین، به جای هر گونه استعداد، تغییراتی در ظرفیت حافظه کاری ایجاد میکند (برگمن ناتلی و همکاران، 2014). یکی از جالبترین یافتهها تا به امروز این است که آموزش موسیقی در دوران کودکی پیشرفت تحصیلی را پیشبینی میکند، حتی زمانی که IQ ثابت باشد.
این بررسی شواهدی را ارائه می دهد که نشان می دهد مطالعه نوسانات عصبی برای درک مکانیسم های عصبی نهفته در روابط بین آموزش موسیقی و حافظه کاری مهم است. به طور خاص، ما شواهدی ارائه می دهیم که اندازه گیری نوسانات عصبی به ویژه برای مطالعه مراحل زمانی حافظه و شناخت مفید است که ممکن است در بازه های چند ثانیه تا چند دقیقه رخ دهد. علاوه بر این، ما نشان میدهیم که یک رویکرد طول عمر برای مطالعه روابط بین آموزش موسیقی، حافظه کاری، و نوسانات عصبی، شباهتها و تفاوتها را در حافظه کاری و رویدادهای عصبی زمینهای در مراحل مختلف زندگی آشکار میکند. در ادامه برخی از نکات مهم مطرح شده در این بررسی و همچنین پیشنهاداتی برای بررسی بیشتر آورده شده است.
هوش عاطفی، نه آموزش موسیقی، تشخیص عروض گفتار عاطفی را پیش بینی می کند.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین آموزشگاه سازهای کلاسیک کلیک کنید
عاطفه 8، 838-849. ارتباط مثبت بلند مدت بین درس موسیقی و IQ.
کند شدن آلفای غالب در افراد مسن یک پدیده شناخته شده است که ممکن است نشان دهنده نقایص شناختی مختلف باشد (ابریست، 1954؛ دافی و همکاران، 1984؛ کوپرونر و همکاران، 1984؛ اورلین و همکاران، 2004؛ چیانگ و همکاران. ، 2011؛ ??اسکالی و همکاران، 2018). کلارک و همکاران نشان داد که کند شدن آلفا مربوط به سن، همانطور که توسط APF اندازه گیری شد، با ظرفیت حافظه کاری همبستگی منفی داشت. در افراد مسن، کند شدن APF در مکانهای ضبط قدامی در مقایسه با بزرگسالان جوان چشمگیرتر است.
چونگ و همکاران گزارش داد که نوازندگان افزایش انسجام تتا درون نیمکره ای را در طول رمزگذاری حافظه کلامی نشان دادند. انسجام معیاری از ثبات در یک باند فرکانس معین در دامنه یا فاز بین نواحی مختلف مغز است، بنابراین انسجام بالاتر نشاندهنده همزمانی بیشتر فعالیت در مناطق مختلف است. انسجام تتا بالاتر در نوازندگان نیز با عملکرد حافظه بعدی مرتبط است (Cheung et al., 2017). به همین ترتیب، در مقایسه با غیر موسیقیدانان، نوازندگان هنگام قضاوت درباره ارتباط معنایی یک محرک جدید با اطلاعاتی که قبلاً آموختهاند، انسجام تتا نیمکره چپ افزایش یافته است (Dittinger et al., 2017). اگرچه به خودی خود نگهداری حافظه کار نمی کند، اما این وظایف مستلزم فعال سازی مداوم نمایش های حافظه برای پردازش بعدی است.
به طور خاص، آنها پیشنهاد کردند که فعالیت هایی را در باند به حفظ حافظه کاری کمک می کنند، در حالی که نوسانات باند آلفا ممکن است اطلاعات غیر مرتبط با کار را کند، و نوسانات باند تتا برای هر آیتم در حافظه کاری مهم باشد. در حالی که پیشرفت های قابل توجهی در درک نقش نوسانات عصبی در حافظه کاری صورت گرفته است، در رابطه بین آموزش موسیقی، نوسانات عصبی و شبکه های عملکردی آنها اطلاعات کمتری وجود دارد. این ایده که یک فعالیت بالقوه لذت بخش مانند یادگیری آواز خواندن یا نواختن یک آلت موسیقی می تواند اثرات جانبی مفیدی بر عملکرد شناختی داشته باشد، بدیهی است که جذاب است.