سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات مفید

چگالی طیفی توان محدوده تتا با سن در نمونه همبستگی منفی داشت، و این رابطه، زمانی که در یک مدل دو متغیره با نمرات زمان واکنش در تکلیف oddball گنجانده شد، 90? از تغییرپذیری در حافظه کاری به دلیل سن را به خود اختصاص داد (رودریگز-مارتینز). و همکاران، 2013). فعالیت نوسانی غیرهمگام در سایر پارادایم های یادگیری و حافظه مشاهده شده است. در مطالعه ای توسط سیلوا و همکاران. غیر نوازندگان تشخیص فواصل ملودیک مختلف را آموختند و پس از یک جلسه آموزشی اولیه و پس از 5 روز جلسات آموزشی در منزل (پس از آموزش) مورد آزمایش قرار گرفتند. بهبود دقت و زمان واکنش به فواصل یادگیری با کاهش فعالیت آلفا، بتا و گاما از ابتدای شروع تا پس از تمرین همراه بود.

ابعاد شخصیت با پرسشنامه پنج بزرگ (BFI؛ جان و همکاران، 1991، 2008)، یک پرسشنامه پرکاربرد خود گزارشی که شامل 44 گویه است، با هر آیتم در مقیاس پنج درجه ای اندازه گیری شد. نمرات برای هر بعد شخصیت نشان دهنده میانگین رتبه بندی آیتم های مربوطه است. این جدول نتایج مطالعات مربوط به افزایش سن، حافظه فعال و فعالیت نوسانی را نشان می دهد. این جدول نتایج مطالعات مربوط به رشد، حافظه فعال و فعالیت نوسانی را نشان می دهد.

انسجام گاما بین قشر جداری پیشانی و راست در طول چرخش ذهنی برای همه شرکت‌کنندگان افزایش یافت. با این حال، نوازندگان انسجام کلی و همزمانی فاز بیشتری را در نیمکره چپ در مقایسه با غیر موسیقی‌دانان نشان دادند. مطابق با یافته های رفتاری دیداری-فضایی که در بالا مورد بحث قرار گرفت (هانسن و همکاران، 2013؛ استریت و همکاران، 2014؛ اوخری و همکاران، 2016)، هیچ تفاوتی در گروه رفتاری در چرخش ذهنی وجود نداشت.

به عبارت دیگر، کودکان آموزش دیده موسیقی، دانش‌آموزان خوبی هستند که به تفاوت‌های فردی در توانایی‌های غیرشناختی یا در توانایی‌های شناختی غیر از IQ اشاره دارد. کودکانی که در کلاس های موسیقی شرکت می کنند ممکن است سطوح نسبتا بالایی از کنجکاوی، انگیزه، پشتکار، تمرکز، توجه انتخابی، انضباط شخصی و سازماندهی داشته باشند. این عوامل می تواند بر موفقیت تحصیلی آنها، عملکرد آنها در طیف گسترده ای از وظایف شناختی، و احتمال اینکه آنها درس های موسیقی را دنبال کرده و ادامه دهند، تأثیر بگذارد. آموزش موسیقی مستلزم ذخیره سازی، دستکاری و ادغام توالی های پیچیده گام و زمانی است. به این ترتیب، چندین ویژگی را با معیارهای رایج حافظه کاری به اشتراک می گذارد. بنابراین، تعجب آور نیست که آموزش موسیقی با بهبود عملکردهای اجرایی، از جمله حافظه کاری مرتبط باشد.

بررسی مقاله

بر این اساس، تحقیقات آینده در مورد ارتباط بین آموزش موسیقی و توانایی‌های غیرموسیقی باید تفاوت‌های فردی در شخصیت را توضیح دهد. صرف نظر از این، تأثیرات علّی کوچک و متناوب نمی‌تواند تفاوت‌های شناختی بزرگ بین گروه‌ها را که در مطالعات همبستگی گزارش شده است که افراد قبلی را که در آموزش موسیقی متفاوت هستند، مقایسه می‌کند، توضیح دهد. برای مثال، در یک مطالعه، کودکانی که آموزش موسیقی داشتند، 10 امتیاز (2/3 SD) بالاتر از همتایان آموزش ندیده خود داشتند. در مطالعه دیگری، این تفاوت 15 امتیاز بود (1 SD؛ شلنبرگ و مانکاریوس، 2012). علاوه بر این، از آنجایی که توانایی شناختی عمومی در طول عمر نسبتاً پایدار است (دیری و همکاران، 2009)، تفاوت‌های از قبل موجود نیز احتمالاً برای ارتباط بین آموزش موسیقی در دوران کودکی و/یا نوجوانی و عملکرد شناختی بعدی در بزرگسالی به حساب می‌آیند. به طور کلی، بحث حاضر سودمندی نوسانات اندازه‌گیری را برای بررسی مکانیسم‌های عصبی پردازش حافظه کاری در مراحل مختلف توسعه نشان می‌دهد.

نوازندگان باید به راحتی اطلاعات ذخیره شده را مطابق با سلسله مراتب پیچیده قوانین و قراردادها دستکاری کنند. خواندن نت موسیقی مستلزم تداعی فضایی قوی با ادراکات و نمادها است و اجرای موسیقی مستلزم خودتنظیمی و بیان احساسی است. مانند ضریب هوشی، متغیرهای شخصیت دارای یک جزء ژنتیکی کاملاً تعریف شده هستند، مطابق با دیدگاه ما که چنین تفاوت‌های فردی از قبل وجود داشته است. شخصیت نشانه های مشابهی از ثبات را در نتیجه عوامل ژنتیکی نشان می دهد، با خلق و خوی در دوران نوزادی که شخصیت را در بزرگسالی پیش بینی می کند (کاسپی و همکاران، 2005). همانند ضریب هوشی، گرایش‌های ایجاد جایگاه افراد را به محیط‌هایی سوق می‌دهد که با شخصیت آنها مطابقت دارد، با چنین محیط‌هایی که در طول زمان ثبات بیشتری در شخصیت ایجاد می‌کنند (کاسپی و همکاران، 2005). در مطالعه 1، ما ارتباط بین مدت زمان پخش منظم موسیقی و متغیرهای جمعیت شناختی، شناختی و شخصیتی را در یک نمونه بزرگ از دانشجویان مقطع کارشناسی بررسی کردیم.

علاوه بر این، تنوع در APF با حافظه کاری در طول عمر همبستگی منفی دارد، که نشان دهنده اثربخشی APF به عنوان نشانگر زیستی برای حافظه کاری است، یافته ای که تکرار شده است (گراندی و همکاران، 2013). این امکان وجود دارد که عادی سازی APF بتواند برخی از کاهش های مربوط به سن را در شناخت بازگرداند. آموزش افراد مسن برای افزایش APF از طریق نوروفیدبک ممکن است سرعت پردازش، کنترل مهاری و حافظه کاری را بهبود بخشد (Angelakis et al., 2007).

توجه داشته باشید مدت زمان

پیش‌بینی‌کننده‌های مهم شامل تحصیلات و توانایی شناختی والدین بود. مشارکت سنی و فعالیت‌های غیرموسیقی حاشیه‌ای بود. این گام اول نتایج قبلی را تکرار کرد (Schellenberg، 2006، 2011a؛ Schellenberg and Mankarious، 2012).
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین آموزش کیبورد کلیک کنید
کودکانی که در کلاس های موسیقی شرکت می کنند، توانایی های شناختی بالایی دارند و این ارتباط زمانی مشهود است که سن، درآمد خانواده، تحصیلات والدین و مشارکت در فعالیت های غیرموسیقی ثابت باشد. کاهش انسجام بین نیمکره ای مربوط به سن در نوسانات دلتا، تتا، آلفا و بتا مشاهده شده است (دافی و همکاران، 1996؛ کیکوچی و همکاران، 2000) در طول ضبط حالت استراحت. اتصال جهانی نیز با افزایش سن تحت تأثیر قرار می گیرد.

علاوه بر مزایای آموزش موسیقی بر حافظه فعال در افراد مسن، آموزش موسیقی در طول عمر ممکن است به عنوان یک عامل محافظتی در برابر زوال عقل عمل کند (ورگز و همکاران، 2003؛ بالباگ و همکاران، 2014). در یک مطالعه دوقلو مبتنی بر جمعیت، بالباگ و همکاران. نشان داد دوقلوهای مسن‌تری که ساز می‌نواختند، 64 درصد کمتر از هم‌قلوهای خود به زوال عقل مبتلا می‌شوند. برخلاف این یافته‌ها، یک مطالعه اخیر (Kuusi et al., 2019) علل مرگ نوازندگان کلاسیک در فنلاند را ردیابی کرد و نشان داد که موسیقی‌دانان به اندازه جمعیت عمومی از یک اختلال عصبی رنج می‌برند. در مجموع، این یافته‌های متناقض نشان می‌دهند که برای تعیین اینکه آیا آموزش موسیقی در برابر اختلالات عصبی محافظت می‌کند، به مطالعات بیشتری نیاز است.

علاوه بر این، شواهد قوی وجود دارد که نشان می‌دهد نوسان‌های مختلف توسط شبکه‌های عملکردی متفاوتی پشتیبانی می‌شوند که زیربنای فرآیندهای حسی و شناختی از جمله حافظه فعال هستند. ثابت نگه داشته شدند. مدل رگرسیون 18.2 درصد از واریانس آموزش موسیقی را به خود اختصاص داد.

افرادی که استعداد موسیقی پایینی دارند بعید است که درس های موسیقی را دنبال کنند، که می تواند ارتباط مثبت بین توانایی های شنیداری از قبل موجود و آموزش موسیقی را حتی قبل از شروع آموزش تضمین کند. پیشنهاد یک پیوند علّی از آموزش موسیقی به توانایی‌های شنیداری نیز توسط شواهدی که نشان می‌دهد این ارتباط توسط حالت انگیزشی تعدیل می‌شود، رد می‌شود (McAuley و همکاران، 2011). در مطالعه 2، ما ارتباط بین مدت زمان آموزش موسیقی و متغیرهای جمعیت شناختی، شناختی و شخصیتی را در کودکان 10 تا 12 ساله بررسی کردیم. نمونه کودک به ما این امکان را داد که این ارتباط را در میان شرکت‌کنندگانی که احتمال بیشتری نسبت به بزرگسالان آزمایش‌شده در مطالعه 1 داشتند، به‌طور فعال در آموزش موسیقی در زمان آزمایش مشارکت داشتند، بررسی کنیم.

در میمون‌ها، جفت‌شدگی آلفا-گاما در شبکه پیشانی-پاریتال به تغییرات بار حافظه کاری حساس است (Pinotsis et al., 2019). در انسان، برهمکنش بین تتا و آلفا/گاما بصری و جلو-پاریتال، و بین نوسانات آلفا و بتا/گاما در طول نگهداری حافظه کاری افزایش می‌یابد و منعکس کننده تعاملات بین شبکه‌های حسی و فرونتو-پاریتال است (Siebenhühner et al., 2016). علاوه بر این، جفت فرکانس متقاطع با بار حافظه کاری افزایش یافت و تفاوت های فردی در ظرفیت حافظه کاری را پیش بینی کرد. با این وجود، بسیاری از وظایف شنیداری استفاده شده (مانند تشخیص تغییرات زیر و بم) شبیه کارهایی است که برای اندازه گیری استعداد موسیقی استفاده می شود (به عنوان مثال، توانایی طبیعی موسیقی؛ به عنوان مثال، والنتین و همکاران، 2010).

همچنین ممکن است که ریتم های گاما نقش مهمی در حفظ حافظه کاری ایفا کنند، به ویژه با توجه به بلوغ آن در طول توسعه. در یک مطالعه اخیر، کودکان 10 تا 12 ساله با نوجوانان 15 تا 17 ساله در تطابق تاخیری با تکلیف نمونه مقایسه شدند. بچه‌های بزرگ‌تر قدرت گاما را در مرحله تأخیر نشان دادند و پاسخ گاما را به تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال اعمال شده روی قشر جلوی مغز نشان دادند. شایان ذکر است که توان گامای استخراج شده توسط TMS با ظرفیت حافظه کاری همبستگی مثبت داشت (Walker et al., 2019). در کارهایی که نیاز به سرکوب حواس‌پرتی دارند، تفاوت‌های فردی در فعالیت آلفا ممکن است زمینه ساز عملکرد رفتاری در طول وظایف حافظه کاری باشد.

این مداخلات منجر به بهبودهای رفتاری و/یا الکتروفیزیولوژیک در آگاهی واج شناختی می شود (دژ و شوارتزر، 2011)، هجاهای متمایز کننده که در مدت زمان یا زمان شروع صدا متفاوت هستند (چوبرت و همکاران، 2012)، و به خاطر سپردن کلمات بی معنی (فرانسوا و همکاران. ، 2012). مهمتر از آن، تأثیرات مثبت از درک گفتار تا واژگان (Moreno و همکاران، 2011a)، مرتبط کردن نمادهای بصری با کلمات (Moreno و همکاران، 2011b)، و خواندن کلمات با املای نامنظم گسترش می‌یابد (Moreno و همکاران، 2009). به طور خلاصه، مداخلاتی که مهارت های گوش دادن به موسیقی را بهبود می بخشد با بهبود درک گفتار همراه است که به نوبه خود برخی از جنبه های پردازش زبان را تقویت می کند.

قابل توجه است که بزرگسالان در مطالعه اخیر افزایش انسجام آلفا را نشان دادند، اما هیچ تغییری در انسجام تتا در طول نگهداری حافظه نداشتند. رودریگز مارتینز و همکاران همچنین نشان داد که نوسانات تتا در حافظه فعال کودکان نقش دارد و این نقش در طول رشد کاهش می یابد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت اوادیس بازدید نمایید
به طور خاص، نویسندگان همبستگی بین نوسانات تتا در حالت استراحت و نمرات ترکیبی را در یک معیار 9 خرده آزمون حافظه کاری نشان دادند که در محدوده سنی 6 تا 26 سال انجام شد.

روی هم رفته، این یافته‌ها نشان می‌دهند که تغییرات در فعالیت نوسانی و شبکه‌های عملکردی آن‌ها ممکن است منعکس‌کننده تنوع فردی در طول رمزگذاری، نگهداری، و بازیابی آیتم‌ها در حافظه کاری باشد. فرکانس پیک آلفا همچنین می تواند به عنوان یک نشانگر زیستی بالقوه برای اختلالات شناختی خفیف عمل کند (Babiloni et al., 2018) زیرا برای جمعیت MCI نسبت به افراد مسن عادی کمتر است و همچنین با نمرات MMSE همبستگی دارد. علاوه بر این، APF در محل‌های خلفی با حجم هیپوکامپ همبستگی مثبت دارد، که در جمعیت خفیف اختلال شناختی کاهش می‌یابد (گارس و همکاران، 2013). به همین ترتیب، یک همبستگی منفی بین قدرت تتا پیشانی و حجم هیپوکامپ پیدا شده است (گرونوالد و همکاران، 2001). به طور کلی، مطالعاتی که به دنبال بررسی اثرات آموزش موسیقی بر شناخت و حافظه فعال در افراد مسن هستند باید رابطه بین پیری، شناخت و تغییرات در فعالیت نوسانی در طول حالت استراحت، مانند APF را در نظر بگیرند.