سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات مفید

با این وجود، ممکن است که آموزش موسیقی به عنوان یک متغیر میانجی بین شخصیت و توانایی های شناختی عمل کند، به طوری که شخصیت بر افرادی که دروس موسیقی را می گذرانند، تأثیر می گذارد، که به نوبه خود، توانایی های شناختی را افزایش می دهد. در حالی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، تفاوت های مربوط به آموزش موسیقی در حفظ حافظه کاری در محدوده تتا و بتا نشان داده شده است. به عنوان مثال، آموزش موسیقی ممکن است فعالیت های مربوط به تتا را در طول دوره های تاخیر افزایش دهد و بر پردازش حافظه بعدی تأثیر بگذارد.

روانی موسیقی 32، 139–152. تأثیر سه سال آموزش پیانو بر رشد شناختی کودکان J. Res. آموزش موسیقی. درس موسیقی، هوش هیجانی و IQ. همبستگی های شناختی، موسیقیایی و محیطی آموزش موسیقی اولیه روانی موسیقی 27، 18–37. McCrae، R. R.، و Costa، ??P. T.

از آنجایی که ظرفیت و مدت حافظه کاری در طول دوره رشد بهبود می یابد، و الگوهای نوسانی برای توانایی های یکسان در مراحل مختلف رشد متفاوت است، مطالعه چگونگی تغییر نوسانات در طول رشد می تواند بینشی در مورد مکانیسم های عصبی حافظه فعال ارائه دهد. تا آنجا که ما می دانیم، هیچ مطالعه ای برای بررسی روابط بین آموزش موسیقی، حافظه کاری و نوسانات عصبی در کودکان انجام نشده است. بنابراین، یک شکاف قابل توجه در دانش ما روشن کردن این است که چگونه مداخلات آموزشی موسیقی و معیارهای استعداد موسیقی ممکن است فعالیت نوسانی را در طول توسعه افزایش یا تغییر دهد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت اوادیس بازدید نمایید
اعتقاد بر این است که نوسانات عصبی نشان دهنده تغییرات همزمان در تحریک پذیری در شبکه های سلول های قشر مغز هستند (فریس، 2005؛ کلیمش و همکاران، 2007)، و برای مطالعه فرآیندهای شناختی که در مدت زمان طولانی تری نسبت به یک واحد منفرد رخ می دهند، مناسب هستند. این امر به ویژه در مورد مطالعه مدت زمان و ظرفیت مرحله نگهداری حافظه کاری کاربرد دارد. در مقایسه با تکنیک‌های ثبت داخل جمجمه‌ای، EEG یک ابزار غیرتهاجمی و نسبتا ارزان برای اندازه‌گیری الگوهای فعالیت عصبی هماهنگ در سطح جمعیت است که ممکن است با پردازش حسی و شناختی همراه باشد.

در هر دو مطالعه، متغیرهای شخصیت مدت زمان آموزش موسیقی را حتی زمانی که جمعیت شناختی و توانایی شناختی ثابت نگه داشته می شد، پیش بینی کردند. علاوه بر این، در بین کودکان، زمانی که متغیرهای جمعیت شناختی و شخصیت ثابت بودند، توانایی شناختی دیگر مدت زمان آموزش موسیقی را پیش بینی نمی کرد. توجه داشته باشید که با جمع کردن IQ و میانگین نمره در یک متغیر واحد، ما در واقع قدرت را افزایش دادیم (یعنی 1 df به جای 2، ارتباط ساده‌تر با درس‌های موسیقی). نتایج ما نشان می‌دهد که هنگام پیش‌بینی اینکه چه کسی احتمالاً درس موسیقی را می‌گذراند و برای چه مدت، تفاوت‌های فردی در شخصیت حداقل به اندازه متغیرهای شناختی در میان بزرگسالان و حتی در میان کودکان مهم‌تر است.

تفاوت‌های گروهی در فعالیت بتا نشان‌دهنده مزیت پردازشی برای نوازندگان نسبت به غیر موسیقی‌دانان بود. همانطور که این تفاوت ها در 30 ثانیه اول وضعیت 0-back مشاهده شد، آموزش موسیقی ممکن است در غیاب تداخل یا حواس پرتی، رمزگذاری و نگهداری کارآمدتر اطلاعات را در حافظه کاری ارتقا دهد. همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه آموزش موسیقی انسجام نوسانی را بین نواحی مختلف مغز که در حین وظایف حافظه کاری فضایی فعال هستند، تغییر می‌دهد.
لطفاً جهت دسترسی به لیست برترین آموزش پیانو کلیک کنید
باتاچاریا و همکاران تأثیرات آموزش موسیقی بر انسجام گاما در طول چرخش ذهنی را بررسی کرد، کاری که شرکت‌کنندگان را ملزم می‌کند بین یک شی سه‌بعدی و تصویر آینه‌ای چرخانده آن تمایز قائل شوند.

اسامی خاص برای هر نت از یک مقیاس را بیاموزید

آنها همچنین سؤالاتی را در مورد تقریباً تمام همبستگی‌های گزارش شده قبلی بین آموزش موسیقی و توانایی‌های شناختی که در توضیح شخصیت شکست خورده‌اند، مطرح می‌کنند (به عنوان مثال، رودن و همکاران، 2012). علاوه بر این، علیرغم این ادعا که آموزش موسیقی یک مدل خوب یا ایده آل برای مطالعه پلاستیسیته است (Münte et al., 2002; Jäncke, 2009a, b; Herholz and Zatorre, 2012)، یافته های ما تفاوت های از قبل موجود را برجسته می کند. از نظر متغیرهای جمعیت شناختی، توانایی های شناختی و ویژگی های شخصیتی بین کودکانی که درس موسیقی می خوانند و کودکانی که درس موسیقی نمی خوانند.

Pongan, E., Tillmann, B., Leveque, Y., Trombert, B., Getenet, J. C., Auguste, N., et al. . آیا مداخلات موسیقی یا نقاشی می تواند درد مزمن، خلق و خو، کیفیت زندگی و شناخت را در بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف بهبود بخشد؟ شواهد از یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده. Münte, T. F., Altenmüller, E., and Jäncke, L. مغز نوازنده به عنوان مدلی از نوروپلاستیسیته. کاستا جیومی، ای. تأثیر سه سال آموزش پیانو بر پیشرفت تحصیلی، عملکرد مدرسه و عزت نفس کودکان.

بنابراین، آموزش موسیقی ممکن است انسجام تتا را در طول وظایفی که نیاز به حفظ بازنمایی محرک در طول زمان دارد، افزایش دهد. افزایش انسجام تتا ممکن است از اتصالات بین نواحی مغز مهم برای پردازش حافظه پشتیبانی کند، از جمله لوب گیجگاهی داخلی و قشر پیش پیشانی (جونز و ویلسون، 2005؛ اندرسون و همکاران، 2010). علاوه بر این، Hsu و همکاران. فعالیت بتا را در نوازندگان و غیر نوازندگان در طول یک کار شنوایی N-back مقایسه کرد.

توجه داشته باشید مدت زمان

اتصال جهانی آلفا در طول حالت استراحت با افزایش سن کاهش می یابد (اسکالی و همکاران، 2018). آزمایش یک نمونه بزرگ از 17722، Vysata و همکاران. کاهش مرتبط با سن در تتا و انسجام آلفا جهانی را گزارش کرد. در یک مطالعه طولی، Fjell و همکاران.

این جدول نتایج مطالعات روی جوانان، حافظه فعال و فعالیت نوسانی را نشان می دهد. بررسی ارتباط بین درس موسیقی و هوش. Jakobson، L. S.، Lewycky، S. T.، Kilgour، A. R. حافظه برای مطالب کلامی و بصری در نوازندگان بسیار آموزش دیده.

مدت زمان پخش منظم موسیقی، که بسیار متفاوت بود، به عنوان متغیر نتیجه مورد استفاده قرار گرفت، زیرا منعکس کننده آموزش رسمی و همچنین علاقه به موسیقی بود. توجه به این نکته مهم است که اکثر یافته‌های مورد بحث در بالا از وظایف حافظه کاری استخراج شده‌اند که ذخیره‌سازی موقت اطلاعات را در غیاب پردازش اطلاعات غیر مرتبط با کار بررسی می‌کنند. با این حال، با توجه به اینکه حافظه کاری یک منبع با ظرفیت محدود است، مهار فعال اطلاعات بی ربط به کار یک عملکرد اجرایی مهم و ضروری است. نوسانات عصبی ابزار مفیدی در تفکیک بین اجزای ذخیره سازی و پردازشی حافظه کاری و شبکه های عملکردی زیربنایی آنها هستند. تکنیک های تحریک مانند TMS و tACS، در حالی که غیر تهاجمی هستند، نیاز به تجهیزات تخصصی و مدیریت متخصص دارند.

دریافتند که کاهش اتصال با کاهش کنترل بازدارنده مرتبط است. همانطور که قبلاً ذکر شد، نوازندگان جوان بزرگسال همزمانی تتا بالاتری را در طول وظایف حافظه کاری و همچنین عملکرد بهتری در آن وظایف نشان می‌دهند (Cheung et al., 2017; Dittinger et al., 2017). انسجام بهبود یافته در نتیجه آموزش موسیقی ممکن است زمینه ساز مزایای شناختی و حافظه کاری باشد که در نوازندگان مسن تر دیده می شود. آموزش موسیقی ممکن است به تقویت برخی از ارتباطات که ممکن است به دلیل افزایش سن ضعیف تر شوند کمک کند. شرکت کنندگان ما در مقطع کارشناسی و کودکان 10 تا 12 ساله با مقادیر مختلف آموزش موسیقی بودند. اطلاعات دموگرافیک، شناختی و شخصیتی جمع آوری و به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده در تحلیل رگرسیون برای تعیین اهمیت نسبی عوامل شخصیتی و شناختی در پیش بینی مدت زمان آموزش موسیقی استفاده شد.

با این حال، مهم است که در مورد قدرت آموزش موسیقی در تغییر توانایی های شناختی واقع بین باشیم. اشتیاق در مورد انعطاف پذیری، به ویژه در میان دانشمندان علوم اعصاب (Münte et al., 2002; Jäncke, 2009a,b; Herholz and Zatorre, 2012)، باید با آگاهی از یافته های ژنتیک رفتاری، که یک مؤلفه ژنتیکی را برای تقریباً همه رفتارها آشکار می کند، متعادل شود. بسیاری از تحقیقات قبلی ممکن است تأثیرات آموزش موسیقی را بیش از حد برآورد کرده باشد و نقش تفاوت‌های از پیش موجود بین کودکانی که درس موسیقی می‌خوانند و نمی‌خوانند، دست کم گرفته باشند. نتایج ما نقش شخصیت - علاوه بر ویژگی‌های جمعیتی و توانایی‌های شناختی - را در تصمیم‌گیری برای گذراندن درس‌های موسیقی و ادامه چنین درس‌هایی برای دوره‌های طولانی نشان می‌دهد.

در مجموع، این نتایج نشان می دهد که نوسانات آلفا و تتا در حافظه کاری در دوران کودکی نقش دارند و الگوهای نوسانی در طول پردازش حافظه کاری بین کودکان و بزرگسالان متفاوت است. فرکانس پیک آلفا از دوران نوزادی تا بزرگسالی افزایش می‌یابد و ممکن است یک نشانگر مفید برای بلوغ مغز (والدس و همکاران، 1990)، و رشد شناختی (Mierau et al., 2016) باشد. با این حال، با توجه به یافته های متفاوت در مورد نقش آلفا (ساندر و همکاران، 2012؛ ساتو و همکاران، 2018) و تتا در طول نگهداری حافظه کاری، مطالعات بیشتری برای درک سهم نوسانات مختلف در طول نگهداری حافظه کاری مورد نیاز است. علاوه بر فعل و انفعالات تتا-گاما، دیگر کوپلینگ های فرکانس متقاطع نشان داده شده است که از فرآیندهای حافظه کاری پشتیبانی می کنند.

فعالیت‌های باند تتا همچنین در «تکه‌کردن» اطلاعات شنیداری ادراکی نقش دارد، که ممکن است به‌های کنترل سلسله مراتبی لازم برای رفتار پیچیده و نمایش پذیرفتن کمک کند (Kkumoto and Mayr, 2018؛ Teng et al., 2018). علاوه بر تتا، سایر نوسانات عصبی، از جمله آلفا و گاما، در شکل گیری و نگهداری حافظه نقش دارند. در واقع، Roux و Uhlhaas نقشهای عملکردی متمایز نوسانات عصبی آلفا، تتا و گاما را در حافظه کاری نسبت دادند.

این جدول یافته های تأثیرات آموزش موسیقی بر حافظه کاری و فعالیت نوسانی را خلاصه می کند. به طور کلی، این مطالعات نشان می دهد که آموزش موسیقی ممکن است از کاهش حافظه کاری مرتبط با افزایش سن محافظت کند و همچنین عملکرد را در میان سالمندانی که کاهش حافظه فعال نشان می دهند، بهبود بخشد. نکته مهم این است که آموزش موسیقی ممکن است در پیشگیری و درمان زوال عقل نیز مفید باشد.

نشان داده شده است که فعالیت آلفا با ظرفیت حافظه کاری متفاوت است، که به عنوان توانایی حفظ فعال آیتم ها در حافظه کاری در مواجهه با حواس پرتی تعریف می شود (Engle et al., 1999). دونگ و همکاران دریافتند که مستقل از دشواری کار، افراد با ظرفیت حافظه کاری کم، ERD آلفای بیشتری را نشان می‌دهند، که ممکن است منعکس کننده دخالت منابع عصبی اضافی از جمله منابع غیر مرتبط با کار در دست باشد. آموزش موسیقی برخی از پیچیده ترین توانایی های شناختی ما را درگیر می کند (پرتز و زاتوره، 2005؛ زاتور و مک گیل، 2005) و انعطاف پذیری مغز را در نواحی قشری که به طور گسترده توزیع شده اند، القا می کند (آلتنمولر و شلاگ، 2015). نوازندگی مستلزم توجه گزینشی و انعطاف پذیر و همچنین مهار محرک های شنیداری و بصری نامربوط است.

بخش‌های قبلی این بررسی تفاوت‌های فعالیت در باندهای فرکانس مربوط به تخصص موسیقی را مورد بحث قرار داد. با این حال، طبق اطلاعات ما، هیچ گزارشی مبنی بر اینکه آیا جفت فرکانس متقاطع در طول حافظه کاری به عنوان تابعی از آموزش موسیقی متفاوت است یا خیر، وجود ندارد. در حالی که تعاملات وابسته به آموزش موسیقی بین باندهای فرکانس هنوز مورد بررسی قرار می گیرد، ما شواهدی ارائه کردیم که نشان می دهد آموزش موسیقی ممکن است اتصال عصبی را در شبکه های عملکردی زیرین حافظه فعال تغییر دهد.